فرهنگ هاى دوزبانه قرآنى

پدیدآورسیدعلی ملکوتی

نشریهآینه پژوهش

شماره نشریه83

تاریخ انتشار1388/10/14

منبع مقاله

share 3035 بازدید
فرهنگ هاى دوزبانه قرآنى

سيّد على ملكوتى

انس و الفتى كه مسلمانان از صدر اسلام با قرآن مجيد يافتند, هرچند در معانى آن بيشتر غور كردند, اعجاب و تحسين آنان افزون تر شد; زيرا از جهت فصاحت و بلاغت و از نظر مفاهيم عالى چيزى در آن يافتند كه ادبيات عرب دوره جاهلى با آن شاعران فحل و اشعار نغز, در برابر آن وزنى نداشت. عظمت و كرامت قرآن و ابعاد متعالى آن, چنان شيفته شان كرد كه دانايان علوم بلاغى و بيان و مفسران با همه گستردگى و تنوع كارشان از سويى, و عالمان نحو و صرف و لغويان از سويى ديگر, همه به قرآن چشم دوختند تا از اين منبع سرشار فيض و رحمت بهره برگرفتند.
شوق آنان به فراگيرى و گوناگونى مفاهيم قرآن با همه وسعت و تعمق, علوم قرآنى را ايجاد كرد, در نتيجه فقه اللغه و معانى و بيان زبان عرب را به پا داشت و غنا و قدرت ادبيات را سبب شد.
علوم قرآنى گنجينه اى از معارف بشرى شد و حوزه هاى علوم دينى و ادبى را پى افكند و از تجلى خود نور بخشيد و رواجشان داد, محور تمام علومى گشت كه با عنوان علوم قرآنى, دينى, ادبى و فلكى پايه هاى معارف اسلامى را ريخت و پابرجا كرد. هنگامى كه مسلمانان به قرآن چشم باز كردند, صلاح دنيا و دين خود را در آن يافتند و (كلام وحى) زندگى مادى و معنوى آنان را فرا گرفت و به نفوذ و رسوخ معنوى آن تسليم شدند تا افق هايى از نيكى و پاكى با همه بسط و بى كرانگى به رويشان باز شد.
لغويان كنجكاو چون عالمان مشتاق ديگر از سر ذوق و دلدادگى به واژه واژه قرآن نظر داشتند و توجه به مفاهيم الفاظ قرآن (سنگ بناى معاجم بزرگ و مفصل گشت) كه در ابتدا به صورت رساله هاى كوچك در مقوله هاى اسم, فعل و مصدر تدوين شده بود. اين شور و شيفتگى به مفاهيم قرآن, سبب تدوين لغت نامه هايى متعدد به زبان عربى و فرهنگ هاى دو زبانه در زبان دوم عالم اسلام, يعنى زبان فارسى گشت كه به اختصار به پاره اى از آنها اشاره خواهد شد.

فرهنگ هاى دوزبانه و نحوه تدوين آنها

فارسى زبانان ظاهراً كار ترجمه و تفسير قرآن مجيد را از زمان تشرّف به دين اسلام شروع كردند; اما بنابر آنچه به گونه مكتوب به دست رسيده, بيشتر از اواسط قرن چهارم به بعد سعى كردند در برابر واژه هاى قرآن معادل فارسى بگذارند. به اين ترتيب ترجمه مفردات قرآن موجب تدوين فرهنگ هاى دوزبانه شد. اين فرهنگ ها در دريافت معانى قرآن به فارسى زبانان كمك شايانى كرد; چه ايرانيان مسلمان, مشتاق آن بودند كه زبان قرآن را بخوبى دريابند و محتاج آن كه دستورهاى آن را به كار گيرند. علاوه بر آن (بسيارى از واژه هاى فارسى كه بيم فراموشى آنها مى رفت, حفظ شد.)2 تلاش لغويان براى معادل يابى در برابر هر واژه قرآنى, سبب گسترش زبان و ادب فارسى و مصون ماندن آن از دستبرد فراموشى شد.
افزودنى است كه رونق اين معادل يابى در زبان فارسى و تدوين فرهنگ هاى دوزبانه قرآنى با توجه به اسناد و مدارك موجود بيشتر از قرن پنجم تا هفتم است; ولى قرون بعد تا عصر حاضر از اين زمينه خالى نبوده و اين كار پيوسته رواج داشته است.
تدوين فرهنگ هاى دوزبانه بيشتر به يكى از روش هاى زير انجام گرفته است:
الف. به ترتيب انواع كلمات: اسم, فعل, مصدر: ترجمان القرآن زوزنى.
ب. به ترتيب سوره هاى قرآن از سوره (حمد) و (بقره) تا (ناس): المستخلص, از حافظ الدين محمد بن محمد بخاري…
ج. عكس ترتيب سوره هاى قرآن از سوره (ناس) تا (بقره): تراجم الاعاجم, از زين المشايخ محمد بن ابوالقاسم خوارزمى.
د. به ترتيب حروف الفبا: جوامع البيان, وجوه القرآن.3
شرح شمارى از فرهنگ هاى دوزبانه قرآنى در سطرهاى بعد مى آيد و ويژگى هاى آنها به اجمال بيان مى شود.

1. لسان التنزيل

از مؤلفات مهم قرن پنجم هجرى كه نويسنده آن ناشناس است در اين اثر, (لغات مفرد و مركب قرآن به فارسى روان ترجمه شده و نيز بيان اشتقاق كلمات و اشاره به مفرد و جمع بودن آنها و همچنين تنبيه بر برخى از مباحث صرفى و نحوى و بيانى نيز شده است.)4
نويسنده فرهنگنامه هاى عربى به فارسى اين كتاب را خلاصه كتاب (المستخلص) مى داند كه به جاى ديباچه آن, مقدمه كتاب (تراجم الاعاجم) را در آغاز دارد و به جاى نام (تراجم الاعاجم) نام لسان التنزيل در ديباچه آمده است.5 مصحح اين فرهنگ معتقد است كه اوّلاً اين نسخه بنا به قراين از متون قرن چهارم يا پنجم است; ثانياً احتمال اين كه (لسان التنزيل) پس از (تراجم الاعاجم) نوشته شده باشد, بسيار بعيد است; زيرا مؤلف (تراجم الاعاجم) بسيارى از لغات و تركيبات و تعبيرات (لسان التنزيل) را كه صبغه قدمت داشته و در قرن ششم نامأنوس بوده در كتاب خود نياورده است.6

2. تفسير مفردات قرآن

نام مؤلف كتاب و كاتب نامشخص است. نسخه كهن و پر ارزش متعلق به آستان قدس رضوى, به شماره 1458, به علت ويژگى هاى رسم الخطى و نحوه تحرير, گوياى آنست كه ظاهراً در قرن پنجم يا ششم تأليف يافته است. در مقدمه آمده است: (به واسطه كهنگى و سقط و فرسودگى هيچ اثرى از نام مؤلف و كتاب باقى نمانده… در ضمن مطالعه دريافتيم كه مؤلف اين نسخه در عين ايجاز و اختصار معانى, كوشيده است نظريه اى برگزيند كه جمهور مفسران بر آن عقيده اند و آن را بر ديگر معانى ترجيح داده است:
ويَجعل الرّجس: و كند لعنت و عقوبت, ص37. در تفسير ميبدى الغضب والسُّخط. (ج4, ص341)
فَتَنُوا المؤمنين: بسوختند مؤمنان را, ص35. در تفسير كمريج, آن كس ها كه مؤمنان را از مردان و زنان عذاب كردند و بسوختند, ج2, ص576 و ميبدى, ج10. (ص443)
سُقِطَ فى ايديهِم: پشيمان شدند, ص49. و نيز تفسير ميبدى, ج3, ص736….7
اين كتاب به ترتيب سوره هاى قرآن مجيد, لغات و تركيبات سوره (بقره) تا (نبأ) را معنى كرده است و از سوره (نازعات) به بعد افتادگى دارد.8

3. ترجمان قرآن زوزنى

از ابوعبدالله حسين بن احمد زوزنى, مؤلف كتاب (المصادر) (وفات 486ق). نسخه اى از اين كتاب در دانشگاه استانبول مى باشد كه در سال 676 نوشته شده و به زوزنى منسوب است. بروكلمان نخستين كسى است كه اين كتاب را جزو آثار زوزنى ياد كرده است.9 وى گويد: نسخه اى از آن در كتابخانه (گوته) به شماره 401 موجود است و جرجى زيدان نام كتاب را (ترجمان القرآن بالعربية والفارسية) ياد كرده است.10

4. الدرر فى الترجمان

مؤلف شيخ الاسلام, شمس العارفين محمد بن منصور المتحمّد المروزى.11 طريقه تدوين واژه ها عكس سوره هاى قرآن كريم است و از سوره (فاتحه) و (ناس) شروع مى شود و به سوره (بقره) ختم مى گردد. مشابهت فراوانى با فرهنگ هاى (لسان التنزيل) و (تفسير مفردات قرآن) دارد. از اين كتاب جز نسخه اى كه به كوشش آقاى محمد سرور مولايى به چاپ رسيده, نسخه ديگرى تاكنون شناخته نشده است. تاريخ كتابت آن در سال 978ق است.12 اما متن آن از جهت ويژگى زبان و واژگان و تركيبات كهن تر از زمان تاريخ تحرير است و در انتساب آن به قرن هاى پنجم و ششم كمتر مى توان شك كرد.13

5. تراجم الاعاجم

تأليف زين المشايخ محمد بن ابوالقاسم بقالى خوارزمى14 (وفات 562ق) چلبى در كشف الظنون اين نسخه را به مؤلف نامبرده نسبت داده است و گويد: كتاب به ترتيب سوره هاى قرآن است وليكن نسخه هاى اين فرهنگ كه در كتابخانه ملك (ش571) و اياصوفيه (ش4665) موجود است به عكس ترتيب سوره هاى قرآن مى باشد و در هيچ يك نام مؤلف در ديباچه نيامده است.15

6. جوامع البيان در ترجمان قرآن

تأليف ابوالفضل حبيش بن ابراهيم محمد تفليسى از علماى بزرگ قرن ششم. در ديباچه كتاب گويد: (چون ترجمان القرآن ابوجعفر بن محمد بن خليل زوزانى و غريب القرآن عزيزى و مشكل القرآن ابن قتيبه و ترجمان القرآن على بن حسين خازنى قاينى را ديدم, و در هر يك نقصى يافتم, خواستم كتابى سازم كه همه مطالب آنها را دربرگيرد و آن را به ترتيب حروف هجا مرتب كردم.)16

7. وجوه قرآن

يكى ديگر از تأليفات مهم ابوالفضل حبيش بن ابراهيم بن محمد تفليسى است. مؤلف كتاب وجوه متعدد معانى كلمات چند وجهى را با ذكر شاهد مثال نشان مى دهد. (حبيش كه در عربى و فارسى چيرگى داشت درصدد برآمد كه نقاب عربيت را از چهره يكى از كتبى كه مربوط به وجوه معانى قرآن است بگشايد و فهم آن را بر فارسى زبان آسان كند. از اين ميان (وجوه القرآن) مقاتل بن سليمان را برگزيد, تنها به ترجمه آن اكتفا نكرد, بلكه با توجه به كتب تفاسير و لغات قرآن كه ديگران تأليف كرده اند, كامل ساخت و آن را به همان نام, وجوه قرآن ناميد.)
(چاپ حاضر اين فرهنگ برگرفته از نسخه اى است كه هم اكنون در كتابخانه (عاطف افندى) تركيه محفوظ است و فيلمى از آن توسط استاد مجتبى مينوى, براى كتابخانه مركزى دانشگاه تهران تهيه شده بود.)17
8. المستخلص (جواهر القرآن)18
نام مؤلف در كتاب ديده نمى شود. در پايان نسخه (اياصوفيه 4664 مكرر) نوشته سال 757 يك اجازه ديده مى شود و در آن مجيز نام كتاب را (المستخلص) و نام نگارنده آن را حافظ الدين محمد بن محمد بن نصر البخارى آورده است.
(… مجيز مى گويد: كتاب را در ذيقعده سال 711ق بر مؤلف آن خوانده ام. بنابراين نگارنده كتاب از دانشمندان پايان سده هفتم و آغاز هشتم بوده است.)19

9. كنز اللغات

مؤلف اين فرهنگ دوزبانه معتبر و معروف محمد بن عبدالخالق از عالمان قرن نهم هجرى است.
(نويسنده واژه هاى قرآن و حديث را به ترتيب حروف هجا در آخر ريشه, در بيست وهشت باب مرتب ساخته و هر باب را نيز به ترتيب حرف اول كلمه مرتب كرده است. تأليف كتاب حدود سال 870ق است.)20

10. ترجمان القرآن

تأليف علامه جرجانى, على محمد بن على الحسينى الجرجانى الحنفى معروف به مير سيد شريف21 (740ـ 816هـ.ق). اين فرهنگ در ابتدا به ترتيب سوره هاى قرآن نظم داشته, ولى بعدها عادل بن على بن عادل به ترتيب حروف تهجّى, براى سهولت در مطالعه منظم مى كند.22
(مبناى كار علامه جرجانى در تدوين اين كتاب فرهنگ هايى چون مصادر اللغه زوزنى و تاج المصادر بيهقى و دستور الاخوان دهار است. بنابراين معانى برخى از لغات يا ضبط مصادر بعضى افعال منحصر به يكى از كتاب هاى مذكور است.)23

11. قسطاس مستقيم

مؤلف محمدعلى شاهقلى رازى, وى لغات قرآن را در سال (1082ق) جمع آورى و كتابى به نام (قسطاس مستقيم و مفتاح قرآن كريم) تنظيم كرد.24 ترتيب تدوين كتاب بدينگونه است كه نويسنده آن را بر بيست وهشت باب و هر باب بر بيست وهشت فصل مرتب كرده است و كليد رهيابى به كتاب را در هر (باب) حرف آخر كلمه و در هر (فصل) حرف اول در نظر گرفته است.25

12. فرهنگ منظوم قرآنى

شاعر اين فرهنگ منظوم قرآنى ناشناس مانده و آغاز و انجام اين منظومه افتادگى دارد. مؤلف قرآن را به ترتيب سوره ها از (حمد) و (بقره) تا (ناس) در بندهاى گوناگون به نظم آورده است. گويا شاعر (ترجمان القرآن) جرجانى يا (المستخلص) يا (لسان التنزيل) را كوتاه و به نظم كرده است.26
كار تدوين فرهنگ دوزبانه قرآن ـ همان طور كه در ابتداى اين مقاله عنوان شد ـ منحصر به قرن چهارم, پنجم تا دهم نيست; بلكه در تمام دوره ها توجه به معانى و مفاهيم قرآن مد نظر دانشمندان بوده است. از جمله سير تدوين فرهنگنامه هاى متعدد قرآنى از گنجينه پر ارزش و نفيس نسخ خطى قرآن كريم در كتابخانه آستان قدس رضوى در اين چند دهه اخير به دست دانشوران ادامه داشته است كه شرح اجمالى آن فرهنگنامه ها و گردآورندگانشان در پيشگفتار فرهنگ (المحيط بلغات القرآن)27 آمده بازگو كردن همه آنچه در آنجا نقل شده است در اين مقال نمى گنجد كه خود بخشى از يك كتاب است; اما معرفى كوتاه فرهنگ المحيط پايان بخش اين بحث است و حسن مقطعى براى شناخت بيشتر اين نسخه ارزشمند قرن ششم.

13. المحيط بلغات القرآن

مؤلف ابوجعفر احمد بن على بن محمد بيهقى معروف به بوجعفرك مقرى, دانشمند و لغوى بزرگ قرن ششم صاحب فرهنگ معتبر و دوزبانه تاج المصادر. وى در زمينه علوم منقول: تفسير, لغت و ديگر شعب دانش هاى دينى و ادبى صاحب نظر بوده و اطلاع فراوان داشته است و شاگردان نامبردارى چون ابوالحسن على زيد بيهقى معروف به ابن فندق (متوفى 565ق) در مدرس او حاضر مى شدند و از جامعيت او در علوم دينى و ادبى بهره مند مى گشتند.28
فرهنگ (المحيط بلغات القرآن) همان طور كه از نامش مستفاد مى شود, كتابى است در علم لغت و اسماء و صفات قرآن كريم در هفتاد وپنج صفحه و هر صفحه 18سطر است و در يك باب و هفت فصل تنظيم يافته است. كتاب از جهت كميّت محدود ولى از حيث محتوا و كيفيت با ارزش است.
آغاز: الحمد الله العزيز الغفار الواحد القهار مخترع الفلك الديار والكواكب السيار العلى عن يدرك بالأبصار. (انجام افتاده) (الموتان: آنكه جان دارد, الموتان: مرگ چهارپاي…) نسخ, عناوين و فصول, شنگرف و لغت ها سبز در حاشيه تصحيح شده است, جلد مقوايى, عطف تيماج قرمز 38 برگ, 18س, 30ھ20 سم.29
تنظيم فصل ها بدين گونه است كه مؤلف ابتدا در برابر واژه قرآنى معادل فارسى آن را مى گذارد; سپس جمع يا جمع هاى آن واژه مى آيد, آن گاه ويژگى صرفى و بلاغي… واژه را تا آنجا كه بسنده باشد, ذكر مى كند. همه توضيحات به زبان عربى است و جا به جا به آيه هاى قرآنى استناد مى كند و براى تأييد نظر خود اقران مفسران, راويان, نحويان و لغويان و گه گاه شاعران را شاهد مى آورد. يكى از ويژگى هاى بارز نسخه المحيط, آن است كه در برابر كلمه مفرد, جمع يا جمع هاى آن آمده است و بيننده در يك نگاه كلمه مفرد و جمع (جمع هاى) چندگانه را در مقابل چشم دارد. توجه به انواع جمع كلمه با چنين بسط و تأكيدى ويژگى ممتازى است كه در اين فرهنگ دوزبانه قرآنى ديده مى شود.30
فرهنگ (المحيط) از جهات مختلف علوم قرآنى ـ اعم از لغت و ريشه شناسى, صرف و نحو, فنون بلاغت و بيان ـ و در مواردى طرح مسائل فقهى و كلامى و اطلاعات مفيد ديگر, با ارزش بوده, جايگاه خاصى دارد.
بنابر آنچه در بالا آمد اين كتاب داراى دو امتياز ويژه است: يكى از جهت شمول به علوم قرآنى و عربى كه به آن اشاره شد و رجوع به آن بهترين گواه است. ديگر از جهت حفظ شمارى از واژه هاى فارسى كه برابر كلمه هاى قرآنى آمده است واژه ها و تركيب هايى كه گويا و رسا و وافى به مقصود است كه اگر همت كسانى چون اين لغوى نامبردار قرن ششم نمى بود, چه بسا كه شمارى از آنها به دست ما نمى رسيد.

پینوشتها

1. آنچه در اين صفحات مى آيد بخشى از پيشگفتارى است كه سال ها پيش براى متن مصحح (المحيط بلغات القرآن) از مؤلفات ارزشمند ابوجعفر احمد بن على بن محمد بيهقى معروف به بوجعفرك مقرى صاحب فرهنگ گرانسنگ و دوزبانه (تاج المصادر) تهيه كردم كه هنوز بعد از ساليان انتظار, فرصت چاپ و انتشار نيافته است.
2. دكتر ذبيح الله صفا, تاريخ ادبيات در ايران, ج2, ص317.
3. على نقى منزوى, فرهنگنامه هاى عربى به فارسى, دانشگاه تهران, ص17.
4. لسان التنزيل, به كوشش دكتر مهدى محقق, بنگاه ترجمه و نشر كتاب, چ2, 1355, ص14 به بعد, مركز انتشارات علمى و فرهنگى.
5. فرهنگنامه هاى عربى به فارسى, ص153.
6. مقدمه لسان التنزيل, ص15و16.
7. تفسير مفردات قرآن, به كوشش دكتر عزيزالله جوينى, بنياد فرهنگ ايران, 1359, ص دوازده.
8. از ميان سوره هايى كه لغات آن معنى نشده نيز بعضى سوره ها مثل (احقاف), (جاثيه), (ممتحنه)… به علت كهنگى و فرسودگى نسخه افتادگى دارد.
9. فرهنگنامه هاى عربى به فارسى, ص17ـ 18.
10. تاريخ آداب اللغة العربية, 3:44, به نقل از فرهنگنامه ها, ص17.
11. الدرر فى الترجمان, به كوشش محمد سرور مولايى, مؤسسه تحقيقات و مطالعات فرهنگى, 1361.
12. همان جا ص ده و يازده ديده شود.
13. الدرر فى الترجمان, ص بيست ويك.
14. تراجم الاعاجم, به كوشش محمود مدبرى و مسعود قاسمى, مؤسسه روزنامه اطلاعات.
15. فرهنگنامه ها, ص61 ـ64.
16. فرهنگنامه هاى عربى به فارسى, ص76ـ79. نيز مقدمه تاج المصادر, ص چهل.
17. وجوه قرآن, به كوشش دكتر مهدى محقق, بنياد قرآن, چ4, 1360, ص چهار.
18. المستخلص (جواهر القرآن) به تصحيح مهدى درخشان, دانشگاه تهران, 1365.
19. فرهنگنامه هاى عربى به فارسى, ص152.
20. همان, ص168ـ169.
21. ترجمان القرآن, به كوشش دكتر سيد محمد دبير سياقى, بنياد قرآن, چ2, 1360.
22. ترجمان القرآن علامه جرجانى, ص الف.
23. همان, ص هـ.
24. فرهنگنامه هاى عربى به فارسى, ص225.
25. همان, ص22.
26. همان, ص25.
27. براى شرح و بسط مستوفى درباره اين فرهنگنامه هاى گرانمند قرآنى ر.ك: ديباچه جلد پنجم آن (واژه ياب فارسى) به قلم دكتر محمدجعفر ياحقى.
28. دكتر ذبيح الله صفا, تاريخ ادبيات در ايران, ج2, ص311ـ312 و 993ـ996.
29. فهرست نسخ خطى كتابخانه آيةاللّه العظمى نجفى مرعشى, ج6, ص203 شماره 2213.
30. در سال 1375 ضمن آماده سازى فرهنگ (المحيط) براى چاپ, ملاحظه گرديد كه دفتر سوم (ميراث اسلامى ايران) به كوشش رسول جعفريان از سلسله انتشارات كتابخانه حضرت آيةاللّه نجفى مرعشى(ره) درآمد. متن (المحيط) نيز تنها با فهرست لغات عربى به گونه ناتمام در آن دفتر به چاپ رسيد. ضمن تمجيد از اين خدمت فرهنگى, بايد گفت: هدف از انتشار اين مجموعه با عنوان دفتر چاپ رساله هايى است موجز و مختصر كه عموماً مستقلاً به طبع نمى رسد و حال آنكه (المحيط بلغات القرآن) رساله اى مختصر نيست, بلكه كتابى كمياب, منحصر و پرمحتواست كه با تحقيقات جنبى و يادداشت ها و فهرست هاى فارسى و عربى و اعلام و فهرست آيات به قطع و حجم كتاب هاى معمولى مى رسد كه بايد مستقل انتشار يابد تا ارزش حقيقى آن نمايان شود, نه در مجموعه اى كه كشكولى است از رساله هاى كوتاه علمى و ادبي… با موضوع هاى متفاوت كه چندان ارتباطى با مطالب (المحيط) ندارد.

مقالات مشابه

اِستدراج

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهعلی معموری

استدراج و امهال كافران

نام نشریهروزنامه کیهان

نام نویسندهناصر علینقی